اسراییل باید از صحنه ی روزگار محو شود...
این روزها که اخبار سیاست و سیاست بازی ها و سیاسی کاری ها شده است خبر اکثر محافل و مجالس و جلسات روزمره زندگی افراد، خبر هایی در گوشه و کنار به گوش میخورد که شاید به خوبی ماهیت واقعی و فعلی برخی افراد را آشکار میسازد.ماهیتی که هر روزه شکل جدید به خود میگیرد و شاید فلاسفه هم از پیچیدگی نوع آن باید نظریات و عقاید و باور های خود را تغییر دهند که ماهیت شی جزیی از شی است که به هر شکلی ممکن است در بیاید و مدام در حال تغییر است.اما آنچه باعث شد این جملات در ذهنم نقش ببندد و نگاشته شود حرف های عجیبی است که این بار از زبان آقای هاشمی جاری شده و شباهتی بسیار با افاضات استاد مشایی دارد.ایشان در جلسه ای که با جمعی از خبرنگاران، نویسندگان، دانشجویان و طلاب اصلاح طلب در ساختمان مجمع تشخیص مصلحت نظام داشتند گفتد: ما با اسرائیل سر جنگ نداریم. حالا اگر عرب ها جنگ کردند ما کمک می کنیم.نمیدانم مبنای این حرف ایشان و دلیل بیان این حرف چه میباشد.آن را از اثرات کهولت سن ایشان دانسته و فراموشی و نسیان را بر ایشان غالب بدانیم و یا ازخود شیرینی ها ی ایشان از برای طیف اصلاح طلب و اپوزوسیون و آنهایی که شعار نه غزه نه لبنان را سر میدادند در نظر بگیریم.
جای تعجب دارد ایشان با توجه به جایگاهی که دارند بیایند و سعار های اصیل انقلاب و نظام و جمهوری اسلامی ایران را به همین راحتی کنار بگذارند و این حرف هار اتحویلا مردم دهند .کاش ایشان که این قدر دم از انام و رهبری و آرمان های امام میزدند این جمله ی تاریخی امام را هم به یاد می آوردند که :
اسرائیل باید از صحنه روزگار محو شود.
و یا فرمایشات مقام معظم رهبری را که فرموده اند:
مسئلهى فلسطین فقط مسئلهى جغرافیا نیست؛ مسئلهى بشریت است؛ مسئلهى انسانیت است. امروز مسئلهى فلسطین شاخص میان پایبندى به اصول انسانى و ضدیت با اصول انسانى است.
مسئلهى فلسطین یک مسئلهى اسلامى است. همهى ملتها در مقابل فلسطین مسئولند. همهى دولتها در مقابل فلسطین مسئول هستند؛ چه دولتهاى مسلمان، چه دولتهاى غیر مسلمان. هر دولتى که ادعاى طرفدارى از انسانیت را دارد، مسئول است؛ منتها وظیفهى مسلمانها وظیفهى سنگینترى است. دولتهاى اسلامى موظفند و باید به این وظیفه عمل بکنند و هر دولتى که به وظیفهى خود در قضیهى فلسطین عمل نکند، لطمهى آن را خواهد دید؛ چون ملتها بیدار شدند و از دولتها مطالبه میکنند و دولتها مجبورند نسبت به این قضیه تن بدهند و تسلیم بشوند.
ما در جمهورى اسلامى مسئلهى فلسطین برایمان یک مسئلهى تاکتیکى نیست، یک استراتژى سیاسى هم نیست، مسئلهى عقیده است، مسئلهى دل است، مسئلهى ایمان است. لذاست که بین ما و بین مردممان در این زمینه هیچ گونه فاصلهاى وجود ندارد؛ همان قدر که ما براى مسئلهى فلسطین اهتمام قائلیم، مردم ما هم - آنهائى که میدانند مسئلهى فلسطین چیست که اکثریت عظیم ملت ما، بلکه قاطبهى ملت ما هستند - همان انگیزه را دارند.
و اما فرمایشات مقام معظم رهبری که در اجلاس علما و بیداری اسلامی بیان شد هم جای تامل و تفکر دارد که توجه آقای هاشمی را ولو این که خود به آن واقفند به آن جلب مینمایم:
درستى مسیر نهضتهاى بیدارى اسلامى را از جمله باید در موضعگیرى آنان در قبال مسئلهى فلسطین جستجو کرد. از 60 سال پیش تاکنون داغىبزرگتر از غصب کشور فلسطین بر دل امت اسلامى نهاده نشده است. فاجعهى فلسطین از روز اوّل تاکنون، ترکیبى از کشتار و ترور و ویرانگرى و غصب و تعرض به مقدسات اسلامى بوده است. وجوب ایستادگى و مبارزه در برابر این دشمن حربى و غاصب، مورد اتفاق همهى مذاهب اسلامى و محلّ اجماع همهى جریانات صادق و سالمِ ملّى بوده است. هر جریانى در کشورهاى اسلامى که این وظیفهى دینى و ملى را به ملاحظهى خواست تحکّمآمیز آمریکا یا به بهانهى توجیههاى غیرمنطقى، به دست فراموشى بسپارد، نباید انتظار داشته باشد که به چشم وفادارى به اسلام یا صداقت در ادعاى میهندوستى به او نگریسته شود. این یک محک است. هر کس شعار آزادى قدس شریف و نجات ملت فلسطین و سرزمین فلسطین را نپذیرد یا به حاشیه ببرد و به جبههى مقاومت پشت کند، متهم است.
مراقب باشیم متهم نشویم...
- ۹۲/۰۲/۱۰