باران
جمعه, ۳۱ خرداد ۱۳۹۲، ۰۱:۰۰ ق.ظ
امشب از خدا خواستم کمی باران بباراند.امشب از خدا خواستم کمی آرامش برایم بفرستد.کمی راحتی و کمی محبت.امشب از خدا خواستم که مرا سفت در آعوشش بگیرد و دست نوازشی بر سرم بکسد.امشب از خدا خواستم ...
گفتم خدا جان اهدنا الصراط المستقیم لطفا
خدا جان ،
من امشب سخت دلگیرم
من امشب گر نبارد اندکی باران
بر سر و دست و دلم
بیهوده می میرم.
خدا جان
من همان عبد توام
عبد فراری
روی گردان
بیا باز امشب از لطفت
مسیر راست را روزی ام گردان
--------
راست گفتم.به شدت هوس باران کرده ام.تا دلگیری این جند روز را با خود بشورد و ببرد.روزهای یختی آغاز شده است.اما به اطف معبود امیدوارم.همه رهایم کرده اند.جز او....
- ۹۲/۰۳/۳۱