بی و تن

روزانه ها

1392/5/28

بايد فراموشت كنم چنديست تمرين ميكنم/ من ميتوانم ميشود،آرام تلقين ميكنم

..:: کل روزنوشت های این وبلاگ ::..

آخرین مطالب
  • ۹۳/۰۲/۲۹
    من
۱۹
مهر


بسم رب و از نگاه تو نیز دورنماند ای خردسال کربلا. تو نیز با حسین بودی در آخرین روزهای حجش و در کنار او حضور داشتی. راوی کربلا و ای پیام آور قیام عاشورا برای نسلهای بعد .تو خود شاهد بودی که چگون جد بزرگوارت محیا میشد که مکه را ترک کند و به سوی کربلا. مگر میشود فراموش کرد فریاد رسایت را در کاخ یزیدیان که با آن مظلومیت جدت را به همه اثبات کردی.کاش میدانستم که چگونه در آن صحرای سوزان توانستی تحمل کنی مصائبی را که بر تو و بر پدرت و بر عمه و خواهرانت و بر تمامی اهل کاروان وارد ساختند.فکر میکنم تمام اینها به خاطر این بود که در آغوش جد بزرگوارت حسین بن علی بزرگ شدی.همانگونه که او در آغوش جدش رسول مکرم اسلام تربیت یافت.

 ...................

شهادت امام محمد باقرعلیه السلام را به تمامی شیعیان جهان تسلیت عرض مینمایم.

  • سید مهدی حسینی
۱۸
مهر


همچنان میگردد و سرگردان است. هیچ کس نیست از این نامردان که به او پناهی دهد.صبح هنگام به دورش بودند.آن هم چه جمعیتی و اکنون...حتی یک نفر.چه غریبند اندک مردان این شهر.هانی  نیز مانند اوست با این تفاوت که او در شهر خوذ غریب است و اکنون در دار الاماره . و... مسلم نگران است.هم نگران هانی و هم نگران  کاروانی که معلوم نیست سرنوشتشان.چه شهری است این کوفه.کاش ویرانه بود و ویران میشد.نمیدانم.حتی یک نفر...؟ زمانی اینجا مرکز خلافت علی بود و عقیل برادر علی و مسلم فرزند عقیل.پس چه شده مردم این شهررا؟مگر خود دعوت نامه ندادند که حسین به این جا بیا...؟

مسلم به در خانه ای مینشیند و زانو به بغل میگیرد.شاید او نیز دانسته که روزهای آخر است...

  • سید مهدی حسینی
۱۷
مهر


بسم رب

چند گام به عقب

این حسین است که به دور کعبه میگرددو جهانی به دور او.اینان نیز خواندانش هستند که اینگونه چون پروانه به دور شمع وجودش میگردند و هر جا که میرود همراهش هستند.کاروانی هستند از بهترین های روزگار که دیگر مانندشان نیامده.اما در این میان یکی کم است و او ...

او در شهر غربت است و در شهر نامردی و نامردمی ها.امین ترین مردم در نزد حسین. چه سخت است این انتظار.نه تنها حسین که کاروان نیز انتظار او و یا خبری از او را میکشند.او مسلم است.مسلم ابن عقیل. همو که از جانب حسین به کوفه روانه شده تا پیام حسین را به این نامرد مردمان ابلاغ کند. و چه تنهاست مسلم....

خدایا.او به چه میاندیشد.به تکرار تاریخ و یا به ... و اینجاست که در هر گوشه شهر و نیزه ها و شمشیرهایی را میبیند که معلوم نیست به کدامین سو روانه خواهند گشت

  • سید مهدی حسینی
۱۶
مهر


ز این سوی، آنک، سپاه فاجعه نزدیک می شود .... اما از سوی دیگر، این سیاره سرگردان حـرّ است که در مدار کهکشانی اش با شــمس وجود حســـــــین اقتران می یابد ولاجرم ، جاذبه ی عشـــق ، او را به مدار یار می کشاند .

این حســین است، سر سلسله تشنگان، که دشمن را سیراب می کند .... اما هنوز، گاه آن نرسیده است که غزل تشنه کامی کربلاییان را بسراییم ...

آنچه حرّ را در دستگاه بنی امیه نگه داشته غفلت است... غفلتی پنهان .    شاید تعبیر"غفلت در غفلت" بهتر باشد، چرا که تنها راه خروج از این چاه غفلت آن است که انسان نسبت به غفلت خویش تذکر پیدا کند .

هر انسانی را لیلة القدری است که در آن ناگزیر از انتخاب می شود و حرّ را نیز شب قدری اینچنین پیش آمد..."عمر سعد" را نیز... من وتو را هم پیش خواهد آمد. اگر باب یا لیتنی کنت معکم هنوز گشوده است، چرا آن باب دیگر باز نباشد که: لعن الله امة سمعت بذلک فرضیت به؟

قافله عشق به سر منزل جاودان خویش نزدیک می شود ... و این عاقبت کار عشق است. ...

ســالار شهیدان :      

کسی که بخواهد از راه گناه به مقصد برسد دیرتر به آرزویش می رسد و زودتر به آنچه می ترسد گرفتار می شود .

  • سید مهدی حسینی
۱۵
مهر


اکنون هنگام آن است که در قافله امام، صف اصحاب عاشورایی از فرصت طلبان ابن الوقت و باد گرایان جدا شود. برای آنان که دل به امام نسپرده اند، این وادی، عرصه بی فردایی دهشتی طاقت فرساست. اما برای اصحاب عاشورایی امام عشق ... آنان در کوی دوست منزل گرفته اند و اینچنین، از زمان و مکان و جبر و اختیار گذشته اند ... این باد نیست که بر آنان می وزد ؛ آنان هستند که بر باد می وزند .


ای دل! تو چه می کنی؟ می مانی یا می روی؟ داد از آن اختیار که تو را از حســـین جدا کند! این چه اختیاری است که برای روی آوردن به آن باید پشت به اراده حق نهاد؟ ای دل! نیک بنگر تا قلاده دنیا را بر گردنشان ببینی و سر رشته قلاده را، که دست شیطان است. آنان می انگارند که این راه را به اختیار خویش می روند، غافل که شیطان اصحاب دنیا را با همان غرایزی که در نفس خویش دارند می فریبد .


ســالار شـــهیدان : 


خداوندا، چه دارد آن کس که تو را ندارد؟

 و چه ندارد آن کس که تو را دارد .

 

 

  • سید مهدی حسینی
۱۴
مهر


چیزی نمانده است به طلوع خورشیدی دیگر.به بر افراشته شدن خورشید و ستارگان بر بلندای آسمان کبود. و به تاریکی زمین .دیگر باید زمین به انزوا برود وبر غم از دست دادن خورشید و ستارگانش به تاریکی و عزلت فرو رود. چیزی نمانده است به سرخی آسمان آبی. و دیگر باید جدا گردند ماه و خورشید از هم.این جا آخر دنیاست در نقطه ای از زمان.در برها ای که به آن محرم گویند و در لحظه ای که به آن عاشورا گویند و در مکانی که به آن کربلا...

کربلا...

چهل روز به محرم مانده و شاید چهل منزل تا ملاقات او......

آری ده روز تا عرفه و 40 روز تا عاشورا

و واعدنا موسی ثلاثین لیله

واتممناها بعشر

فتم میقات ربه اربعین لیله

  • سید مهدی حسینی
۱۳
مهر


اول صبح.

امروز صبح احساس کردم خیلی وضع مالیم خوبه و گاهی اوقات الکی نگران میشم.این رو زمانی فهمیدم که یه لیوان بنزین نوش جان کردم.تازه فهمیدم داداشم چی میکشیده هر وقت که از ماشین....(به بنده خدا) بنزین میکشیده و میریخته تو باک این ماشین خستمون.

اما امروز این ماشین خسته نم پس نداد و زمانی که اصرار زیاد من رو برای بنزین کشیدن دید یه لیوان بنزین پاشید در دهان و حلق مبارک تا دیگه از این کارا نکنم.ماشین جان دستت درد نکنه.مجبور شدم برم برای بنده خدایی که بنزین میخواست از پمپ بنزین بنزین بگیرم.وقتی استارت زدم و با چراغ روشن آمپر بنزینم مواجه شدم تازه فهمیدم این خسته ی بیچاره حق داشته.....

آقا دمت گرم.خوب شد بنزین ندادیا...

  • سید مهدی حسینی
۰۹
مهر


زمین جان سلام

خوبی؟

نمیدانم چند هزار ساله شدی.فقط خواستم بگویم تولدت مبارک

http://www.jahannews.com/images/docs/files/000316/nf00316806-1.jpg

  • سید مهدی حسینی
۰۷
مهر


آقا سلام.

حال همه ی ما خوب است.ملالی نیست جز دوری شما.دلم برایتان تنگ است.کاش میشد بیایم پیشتان و شما را زیارت کنم.مدتهاست که نیامده ام.کاش من هم مثل خیلی ها میتوانستم...نه آقا جان این را نمیگویم.چون این را اگر بگویم ممکن است شما ناراحت شوید.لطف و کرم شما بیشتر از این هاست.ار همین راه دور میخواهم سلام بدهم.از کنار مرقد و حرم خواهرتان.من به جای شما اصلا به زیارت خواهرتان میروم.حساب و کتابش با خود شما...

بسم الله الرّحمن الرّحیم

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَ حُجَّتِکَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى

الصِّدِّیقِ الشَّهِیدِ صَلَاةً کَثِیرَةً تَامَّةً زَاکِیَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً کَأَفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیَائِکَ

پ ن:

جور نشد کمه به زیارت بروم.

کاش همیشه کودک بودیم و این گونه با امام صحبت میکردیم.خجالت میکشم الآن با این سن و سال ....

هیچ چیز ندارم .نه رویی و نه آب رویی

.

  • سید مهدی حسینی
۰۶
مهر

حوصله جمع بندی نداشتم.اگر حوصله  دارید و کمی هم دغدغه بخونید:

 

امام راحل فرمودند:

 من بارها گفته ام رابطه ایران و آمریکا، رابطه گرگ و میش است و هرگز بین آن دو آشتی نیست... ما تا آخر ایستاده ایم و با آمریکا رابطه برقرار نخواهیم کرد؛ مگر این که دست از ظلم بردارد

مقام معظم رهبری فرمودند:

اینکه ما بیاییم چالش انقلاب را فرو بکاهیم به چالشهاى سیاسى و خطّى و جناحى و مقابله‌ى زید و عمرو با یکدیگر، این سهل‌نگرى است، مسامحه است، سهل‌انگارى است؛ چالش انقلاب اینها نیست. اینکه یک خطّ سیاسى، یک جریان سیاسى با یک جریان سیاسى دیگر دعوا دارند، یا زیدى با عمرواى اختلاف دارد، اینها چالش انقلاب نیست؛ چالش اساسى انقلاب عبارت است از اینکه انقلاب یک نظم جدیدى را براى بشریّت ارائه کرده. نمیگوییم انقلاب از اول با مخاطب قرار دادن کلّ بشر آمد؛ نه، انقلاب اسلامىِ «ایران» بود، متوجّه مسائل ایران بود، متوجّه ایجاد تغییرات بنیادى در ایران بود؛ امّا زبان این انقلاب و پیام این انقلاب پیامى بود و زبانى بود که نمیتواند و نمیتوانست - به طبع حال - در مرزهاى ایران منحصر بماند؛ یک مفهوم جهانى، یک حقیقت جهانى، یک حقیقت بشرى به وسیله‌ى انقلاب پیام داده شد که هر کسى در دنیا آن را بشنود احساس میکند که به این پیام دلبسته است. آن پیام چیست؟ اگر بخواهیم آن پیام را در شکل اجتماعى و انسانى آن در یک جمله بیان بکنیم: مقابله‌ى با نظام سلطه است؛ این پیام انقلاب است. نظام سلطه، نظام تقسیم دنیا به ظالم و به مظلوم است؛ منطق انقلاب که منطق اسلام است، «لا تَظلِمونَ وَ لا تُظلَمون» است؛ نباید ظلم کنید و نباید بگذارید به شما ظلم بشود.

 

 سوزان رایس :

امروز (جمعه به وقت آمریکا) در کمال تجعب از طرف آنها (ایرانی ها) با ما تماس گرفته و اعلام شد که رئیس جمهور روحانی تمایل دارد درحالیکه می خواهد از نیویورک خارج شود از طریق تلفن با رئیس جمهور اوباما صحبت کند. ما هم توانستیم تماس بگیریم و دراین دیدار گفت وگویی سازنده انجام شد.

این گفتگو حدود پانزده دقیقه بود اما البته همراه با ترجمه بود تماس مختصری بود ولی برای تبادل پیام دو طرف کافی بود.من می گویم صمیمانه و سازنده بود.


امروز برخی را چه شده است که...

مبارکشان باشد

پ ن:

 پایان  یک تماس رویایی و عاشقانه

تو قط کن.

نه تو قط کن

نه اصلا بیا 1-2-3 بگیم با هم قط کنیم

و این گونه تماس اوباما با روحانی پایان یافت

قابل توجه دوستان چتر باز،

دوستان فرمودند: امشب همه گی شام منزل اوباما دعوتیم.لطفا گرسنه بیاییدکه  تا  اذا بلغت الحلقوم بخوریم.به تلافی تمام تحریم ها

 

  • سید مهدی حسینی